داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

دلم برای ادم میسوزه....

 

 

امروز هشت اردیبهشت تولد من است البته متاسفانه روز بزرگی در تاریخ بشریت محسوب نمی شود! ولی باعث می شود کمی به خودم و دنیای خودم فک کنم .....

راستش دلم برای خودم و ادمهای این دنیا میسوزه! ادمها به این دنیا می ایند و در این توهم هستند که ازادی انتخاب دارند و یا انچه که فکر می کنند حقیقت است  ولی اگر به طور کلان نگاه کنی ادمها وقتی متولد می شوند حق انتخابی چندانی ندارندنه می توانند پدر و مادرشان را انتخاب کنند نه کشور و قومشان را و نه حتی اعتقادات و باورهایشان ولی با انبوهی از تکلیف و وظیفه مواجه می شوند....حقیقت برای  انسانی که متولد میشود بیشتر زاییده جغرافیای تولد اوست و در اغلب موارد  تبدیل به کسی می شود که مدافع ان تصورات عادات و باورهایست که در اطرافش بوده و در ذهنش فرو کرده اند و نه لزوما حقیقت و واقعیت ....

یک سوال!؟ به نظر شما کله پاچه غذای خوشمزه ایست؟ جواب این سوال برای اغلب ایرانی ها مثبت است نه تنها اینجا کله پاچه غذای محبوبی است که برای برخی یک صبحانه لاکچری محسوب می شود ولی یادم هست در لیستی که سوسک و مارمولک و عقرب بود کله پاچه در کنار انها جزءمشمئز ترین غذاهای جهان اورده شده بود..یادم هست فیلم مستندی  در مورد علاقه مردم کامبوج به خوردن رطیل سیاه دیدم انها ساعت ها به دنبال این حشره خطرناک و ترسناک تا اعماق خاک می گشتند او را می گرفتند و نیش ان را کشیده و در روغن داغ  سرخ کرده و می خوردند و درانجا غذای گرانقیمتی هم محسوب می شود تاریخچه علاقه این مردم به خوردن رطیل جالب بود در دوران   حکومت "خمرهای سرخ" غذا در این کشور کمیاب می شود و مردم برای سیر کردن شکمشان به حشرات و از جمله رطیل که ظاهرا در ان کشور فراوان است روی می اورند و حتی بعد هم که جنگ تمام شده و غذا فراوان می شود این علاقه در ذائقه انها ماندگار می شود......چرا خوردن کله پاچه برای من لذت بخش است ولی بنده نه تنها رطیل نمی خورم که حتی از ان می ترسم!؟ چون کله پاچه از همان کودکی با ذائقه من سازگار شده ولی از کودکی کسی به من رطیل سرخ شده نخورانده!....حقیقت هم همینطور است ادمها از همان بچگی به برخی باورها عادت می کنند و معمولا جرات فکر کردن در مورد انها را ندارند هیچ چیز راحت تر از اطاعت کردن و پذیرفتن بی چون و چرا نیست یعنی تردید فک کردن و اندیشه در مورد این پس زمینه های فکری به انچنان جرات و جسارتی احتیاج دارد که ادمها بیشتر سعی در دفاع از انها دارند تا تحقیق و قضاوت منصفانه در مورد انها.....

انسان موجود مظلومی است چون اسیر چنگال زورمندان است گاهی انسانی باهوش و با مشخصات شخصیتی ویژه بر می خیزد و گاها سرنوشت دهها میلیون نفر را برای چندین نسل شکل می دهد در تاریخ جنگ اول جهانی قسمت بسیار جالبی هست ....جنگ جهانی اول جنگ بسیار هولناکی بود دو طرف در سنگرهای عمیق حفر شده در زمین روبروی هم با یکدیگر نبرد می کردند و بعلت هوای بارانی  اروپا باران گل و لای را با خود به داخل سنگرها می برد یعنی وقتی باران می امد سنگرها پر از اب می شد و وقتی هم باران نبود سنگرها مملو از گل و لای و لجن بود و سربازان همیشه در بین گل و لای و لجن می جنگیدند و در اغلب ایام سال مجبور بودند  نشسته و حتی نیمه ایستاده بخوابند چون  زمین خشکی که بشود روی ان خوابید وجود نداشت و اغلب نبردها هم بن بست بود یعنی در اغلب جبهه ها  سربازان ماه ها در همین وضعیت می جنگیدند تعداد زیادی کشته می شدند بدون اینکه پیشرفتی در کار باشد....

 یک روز به انها پیام دادند که اتش بس شده....صبح سربازان از خواب برخواستند و دیدند اسمان ابی است و صدای گلوله نمی اید...ابتدا باورشان نمی شد ولی ارام ارام سرشان را از سنگر بیرون اوردند دیدند کسی انها را هدف نمی گیرد...از سنگرها بیرون امدند گل ها را از تن و بدن و لباس هایشان شستند زیر افتاب دراز کشیدند ریش هایشان را با تیغ تراشیدند و با هم فوتبال و شطرنج بازی کردند ولی یک اتفاق جالب دیگر هم افتاد...طرف مقابل هم که فقط چند ده متر با انها فاصله داشت هم همین کار می کرد ...ارام ارام ان جوان های معصوم به هم نزدیک شدند سربازان فرانسوی و المانی که تا چند روز قبل همدیگر را به گلوله می بستند با هم رفیق شدند فوتبال و شطرنج بازی کردند خوراکی ها و سیگار هایشان را با هم قسمت کردند و عکس نامزدها مادران و دخترهایی که منتظر انها بودند را به هم نشان دادند....ولی ناگهان اتش بس تمام شد همان روز سربازان دوباره به سنگرهایشان برگشتند و همان دوستی را که برایش ارزو می کردند که سالم بماند تا با نامزدش ازدواج کند را با گلوله هدف قرار دادند فقط به این دلیل که چهار پنج پیرمرد که در قصرهای محکم و باشکوه و در بین انبوهی از محافظان زندگی می کردند و سرشان را روی بالش های ابریشمی می گذاشتند و وقتی اب از بینی انها جاری می شد دهها دکتر بالای سر انها حاضر می شد تشخیص داده بودند که ان میلیون ها جوان  بیهوده باید با یکدیگر بجنگند و خونشان ریخته شود.....ولی با این حال من زندگی را دوست دارم چون قورمه سبزی و خورشت بادمجان هست! چون قهوه و کتاب هست چون عطر گل یاس و گل رز سفید هست چون مهر مادر و مصاحبت با پدر هست چون سفر هست چون موز و سیب قرمز هست چون عشق و دلتنگی هست چون مصاحبت با دوستان هست  چون نوای سه تار وکمانچه هست و ازهمه مهمتر چون دوچرخه سواری در هوای ابری هست .....امروز تولد من است بهانه های زیادی برای زنده بودن و زندگی هست گرچه دلم برای خودم و ادم میسوزه....

آدم وقتی خیلی جوان است یعنی کمتر از 30 سال سن دارد رویاهای زیادی دارد ولی وقتی سنش از 30 بیشتر شد و ارام ارام سنش بالا رفت به این نتیجه می رسد به جای تعقیب رویاهایش  بهتر است به دنبال آرامش بگردد و من هم گرچه هنوز به آن درجه نرسیده ام و هنوز رویاهای زیادی دارم! ولی فک می کنم نهایتا من هم به این نتیجه برسم که بهترین و واقع بینانه ترین رویا همان آرامش داشتن در زندگی است...

پی نوشت:  گاهی برخی دوستان پیام می دهند و بنده را با توجهاتشان شرمنده می کنند و چون معمولا با ایمیل میانه خوبی ندارم! ترجیح می دهم همینجا از انها تشکر کنم از جمله دوست عزیزی به اسم "سید اشنا "و همچنین دوست عزیز دیگری به اسم "بیگانه "و همچنین خانمی فرهیخته که چون وبلاگ دارند اسمشان را نمی اورم امیدوارم لیاقت توصیفات این دوستان را داشته باشم....

نظرات 26 + ارسال نظر
سونا جمعه 21 اردیبهشت 1397 ساعت 15:58

چقدر اتفاقى که براى دختر خانمى که همکارتون هست افتاده غم انگیزه
خیلى متاثر شدم

متاسفانه آتش تعصب و حماقت اطرافیان را هم بی نصیب نمی گزاره. ...

مرمری یکشنبه 16 اردیبهشت 1397 ساعت 01:21

تولد تولد تولدت مبارک،،،،،،، منم دلم واسه پسرای جوونمون میسوزه ، خدا بهمون رحم کنه

درود به مرمری خانم
ممنون از لطفت

هما شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 22:51

درود بر آقا مهرداد
هر چی فکر کردم اردیبهشت تولد یه دوست دیگه هم بود یادم نیمد..تا وبلاگ رو باز کردم یادم افتاد
پست های اخیر رو نخوندم...فقط خواستم بهتون تبریک بگم...بعد میام میخونم و نظر میدم
تولدتون خیلی خیلی مبارک باشه...امیدوارم سال خوبی رو پشت سر گذاشته باشید و کلی برنامه داشته باشید تا امسال هم سال خوبی داشته باشید
شاد و سلامت باشید

درود به شما
ممنون هما خانم
شاد و سلامت باشید

سمانه شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 19:54

من همینجا از این تریبون اعلام میکنم هزبنه لابراتور وهزینه های سر سام اور مواد دندانپزشکی که تقریبا همش واراداتی هست ووالبته هزینه های استرلیزه وسایل و برق بالا و....رو دوستان در نظر بگیرن .البته پست دندانپزشکی پیدا نکردم ولی چون در جریان هستم گفتم بگم

آگه در گروه تشریف داشتید پست مربوطه را می دیدید!
بالاخره ما به یک وکیل مدافع هم احتیاج داشتیم که زحمتشو کشیدید ولی راستش دفاع خوبی نبود!

سمانه شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 19:49

سلام تولدتون‌مبارک
امیدوارم به‌همه آرزوهات برسی

درود به سمانه خانم
امیدوارم در کنار اقای دکتر و پسر دوست داشتنیت شاد و سالم باشید

nell شنبه 15 اردیبهشت 1397 ساعت 08:14

تولدت مبارک مرد اردیبهشتى(با چند روز تاخیر)

درود به شما
ممنون از لطفت

مبینا سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1397 ساعت 17:20

سلام آقا مهرداد. من تو تلگرام دنبال میکردم نوشته های زیباتونو اینکه دیر سزدم اینجا و با تاخیر تولدتون رو تبریک میگم. امیدوارم روزای خوبی پیش روتون باشه و بهترینها رو تجربه کنین و به دلایل زیباتون برای ادامه زندگی و دوست داشتن اون چیزای بیشتر و زیباتری هم افزوده بشه. ممنون که مینویسید.

درود به دوست عزیز...
ممنون از لطفت
همیشه شاد باشید

فندوقی سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1397 ساعت 13:36 http://0riginal.blogfa.com/

سلام نمیدونم منو یادتونه یا نه. ولی سالاست میخونمتون و میتونم بگم که اسان خوبی هستید و واقعاً انسانید. خیلی از ماها فقط اسم انسان رو یدک میکشیم. تولدتون مبارک. براتون آرزو میکنم همینطور خوب و انسان بمونید و به آرزوهاتو برسید.

درود به فندقی خانم
شما از وبلاگ نویس های قدیمی هستید که ان اوایل که می نوشتید مرتب وب شما را می خواندم و هنوز هم خاطرات شما کم و بیش در ذهنم هست...
ممنون از لطفت همیشه شاد و پیروز باشید

سونا سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1397 ساعت 12:56

من سه سال پیش تو ایران صد تومن واسه یه دندون عقل دادم کلینیک هم بود پول جراحى گرفتن ازم ولى وقتى رفتم زیر دست دکتر کشیدش بدون جراحى! قبض رو هم خودشون به منشى میگن مینویسه(بعد از معاینه) نمیدونم واقعا چى باید بگم
ولى اینجا دو تا دندون عصب کشى و پر کردم سه تا فقط پر کردم بعلاوه ى جرمگیرى
یه مسواک هم بهم دادن همش مجانى

وضعیت بهداشت و درمان توی ایران واقعا افتضاحه مثلا یک کارگر 30% درامدش را به تامین اجتماعی می دهد در حالیکه عملا دفترچه بیمه اش به درد نمی خورد یادم هست یکی از دانشجویان مدیریت مالی حساب کرده بود که اگر یک کارگر تمام حق بیمه ای که به تامین اجتماعی می دهد از همان ابتدا طلا بخرد و بعد از سی سال که بازنشسته می شود ان طلاها را بفروشد و در بانک سپرده گزاری کند پولی که از سود آن به دست می آورد سه برابر حقوق تامین اجتماعی است! و تازه اصل پول هم برایش هست!

ریحانه سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1397 ساعت 12:48

به نظر یکی از مهم ترین اصلاحاتی که در سطح جهانی هم لازمه اعمال بشه، تجدید نظر و بررسی و معقول کردن هزینه های درمانی (شامل دندانپزشکی) هست.

فقط دندانپزشکی نیست! کافیه شما مثلا به یک رادیولوژی برید و بخواهی یک عکس از جایی از بدن بگیرید من خودم برای یک عکس که فقط ده دقیقه زمان برد صد تومن با دفترچه بیمه پرداخت کردم! در حالیکه تقریبا هیچ هزینه ای برای پزشک ندارد....یادم هست در یکی از جراید خواندم درآمد برخی جراحان در ایران از درآمد همکارانشان در آلمان بیشتر است...

ریحانه سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1397 ساعت 10:06

در مورد پست دندانپزشکی، واااقعا دزد بازار شده این صنف. بدون هیچ گونه نظارتی. دیروز یه دندون عقل کشیدم باور کنید ۵ دقیقه هم نشد. ۶۰ هزار تومان پول گرفت!!! تازه ایشون دکتر عمومی هستند. من که دکترای فیزیک دارم و از لحاظ علمی حداقل ۴ سال بیشتر در دانشگاه تحصیل کردن هرگز ادعای چنین دستمزدی برا ۵ دقیقه کار نمیکنم. ادم مجبوره بده پول را، ولی عمیقا ناراضی هستم. انصاف هم چیز خوبیه! ۵ دقیقه! پول مواد هم که نباید میداد. یه انبر بود که کشید. همین. ۶۰ تومان پول چی گرفت؟؟؟ خیلیییی بی انصاف و دزد هستند.

البته من می توانم منشا این تعرفه ها بی حساب را حدس بزنم!
احتمالا در کمیته ای که نرخ ها را مصوب می کنند نماینده دندان پزشکان هستند که طبعا انها پزشک هستند نماینده دولت و وزارت بهداشت هم هستند که البته آنها هم پزشک هستند! یعنی تعدادی پزشک که همگی ذینفع هستند و البته از جاهای مختلف دور هم می نشینند و تعرفه ها را مشخص می کنند و نتیجه اش هم وضعیت فعلی است که در کانال شرح داده شد!..
در ضمن پزشک شما احتمالا منصف بوده چون آن درمانگاهی که من رفتم برای کشیدن دندان عقل صد هزار تومن میگیره!

ایریس دوشنبه 10 اردیبهشت 1397 ساعت 19:49

تولدت مبارک اقای نویسنده

ممنون ایریس خانم

مهسا دوشنبه 10 اردیبهشت 1397 ساعت 16:37

تولدتون مبارک...امیدوارم تا آخر عمرتون زنده باشید
**امیدوارم عمری طولانی و سرشار از هیجانات مثبت و در کنارش آرامشی عمیق داشته باشید

ممنون مهساخانم
ممنون از دعای خوب و قشنگتون

سارای یکشنبه 9 اردیبهشت 1397 ساعت 11:06

تولدتون مبارک . برات سالهای شاد و همراه با سلامتی و ثروت ارزومندم.
پست تون عالی بود گریه ام گرفت. واقعا انسان موجود مظلومیه

درود به دوست عزیز....
چرا گریه!؟
همانطور که گفتم هنوز بهانه های زیادی برای زندگی هست....

Baran یکشنبه 9 اردیبهشت 1397 ساعت 10:58 http://haftaflakblue.blogsky.com/

ممنون که پاسخ نوشتین

Baran یکشنبه 9 اردیبهشت 1397 ساعت 10:08 http://haftaflakblue.blogsky.com/

جسارتا؟عایا به این پست پاراگرافهایی افزوده شده است؟یامن توهم میزنم
+37هزار،..آرزوهای خوب ،برشما

والا چیزی اضافه نشده ظاهر و باطن همینه!
ممنون از لطفت

روشنک شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 22:58

همیشه زیبا می نویسید ولی این پست محشر بود.

ممنون روشنک خانم....

سونا شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 19:44

تولدت مبارک دل خوش و تن سالم در کنار عزیزان را براى شما آرزو میکنم

ممنون سونا خانم
چه دعای خوبی

ستاره شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 16:55

آقای مهرداد عزیز سلام
تولدتون مبارک و البته روزتون هم مبارک
امیدوارم همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه

درود به ستاره خانم
احوال شما؟
ممنون از لطفت. ...

آرزو شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 14:04

تولدتون مبارک. در مورد اینکه بعد از سی سالگی آرامش مهمتر میشه باهاتون موافقت چون خودم درکش کردم.

درود به شما
شاد باشید....

آسو شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 12:36

سلام بر تو ای دوست تولدت مبارک با ارزوی بهترینا..........

درود به آسو خانم....
ممنون از لطفت. ...

عطیه شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 09:11

آقا مهرداد عزیز، تولدت مبارک باشه. امیدوارم قبل از اینکه مرد میانسال افتاده حالی بشی، ب همه آرزوهات برسی و هیچ حسرتی ب دلت نباشه.

درود به عطیه خانم....
هشدار خیلی خوبی بود!......عبارت " مرد میانسال افتاده" خیلی ترسناک به نظر میرسه!

سید آشنا شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 08:48

سلام عزیز.
تولدت مبارک
امیدوارم به آرزوهات برسی
و متأهل شی
از لطفت ممنون

درود به سید اشنا دوست گرانقدر....
ممنون از لطفت

Reza شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 08:44 http://rezacplus.blogsky.com

به نظرم حتی با بالاتر رفتن سن هنوز هم آدم ها دست از رویا پردازی برنمیدارند

درسته....من فک می کنم کار درست همینه چون وقتی رویاپردازی تموم میشه یعنی اینکه آدم داره پیر میشه و این خیلی وحشتناکه. ...

kilgh شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 08:38

سلام، تولد مبارکه.
جزو وبلاگ های ارزشمنده اینجا.

درود به دوست عزیز....
ممنون از لطفت. ..

Baran شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 08:35 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلام و عرض ارادت و تبریک میلاد ؛ آقای مدیرفروشگاه عزیزوگرامی
والا،تابه اکنون کله یا پاچه نخوردیم.تماشای سیمای گوسپند ودندانهای رج به رجش ،...<---مارا خیلی میترساند،طوری که همین الان دوست میداریم،میان چادرمامان جان مان پنهان شویم
ولی درموردقرمه سبزی وآن پست دوچرخه سواری و شامه ای که باعث وبانی همه معضلات است ،..باشما موافقیم.
بگذریم،..
زندگی تان پرآرامش،..همچون،آسمان آبیِ آرام روش...آمین.

درود به دوست عزیز
والا منم خیلی عاشق کله پاچه نیستم ولی ماهی یک بار بد نیست....
ممنون از لطفت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.