داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

والنتاین

 

 

بعضی ها می گویند هر چیزی لزوما باید خودمانی باشد اگر خودمانی نباشد حتما و قطعا مردود است من هم قبلا همین نظر را داشتم ولی ارام ارام که بیشتر کتاب خواندم مسافرت بیشتری رفتم سنم از سی بیشتر شد نظراتم کمی تعدیل یافت البته هنوز هم اعتقاد راسخ دارم که غذاهای ایرانی بهترین و خوشمزه ترین غذاهای جهانند قورمه سبزی که لیمو عمانی در ان قابل رویت باشد فسنجانی که با رب انار ساوه پخته شده باشد  خورشت الویی که با الوبرقانی قمصر کاشان درست شده باشد بی نظیرند ولی ارام ارام فهمیدم ماهی یکی دو بار پیتزا  هم بد نیست! چند باری هم استیک خوردم که از یکی از انها خوشم امد.....

شجریان را دوست دارم و اخیرا به نظر می رسد همایون هم دارد خودش را به پای پدر می رساند برخی از ترانه های که اخیرا  همایون خوانده را شاید صد بار شنیده ام ولی برای بار صدو یکم که می شنوم باز هم برایم تازگی دارد ولی گاهی یک تکه موسیقی کلاسیک  غربی هم که به گوشم می خورد من را به اسمان می برد من خیلی کلاسیک باز نیستم اینکه مثلا اگر از بنده بپرسی سمفونی شماره فلان بتهون کدام است خیلی بلد نیستم ولی برخی قطعه های موسیقی کلاسیک  به طرز شگفت انگیزی ارامش بخش است و گویی تمام استرس های وجودت را بیرون می کشد......

به نظرم داستان رستم و سهراب اخرین داستان جهان است انقدر این داستان را از شاهنامه خوانده ام که برخی از اشعارش را از بر هستم ولی تراژدی های شکسپیر را هم که خواندم متوجه شدم انها هم چیزی از شاهنامه کم ندارد در انها هم درس ها پندها و جملاتی سترگ و استواری هست که خواندنش واقعا لذت بخش است حتی فیلم هایی هم که از تراژدی های  شکسپیر اقتباس شده از بهترین فیلم هاییست که دیده ام فیلم اشوب کوروساوا و بخصوص ان فیلم های سیاه و سفیدی که از تراژدی های  شکسپیر در دوران اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده....

اینها را گفتم که بگویم والنتاین یک عید خودمانی نیست ولی شاید یک عید و روز جهانی باشد که ربطی به فرهنگ خاصی ندارد شاید یه زمانی بوده ولی الان دیگر نیست وقتی می بینم دخترکی با یک جعبه پر از گل های قرمز می اید و خیلی با وسواس شکلات می خرد و انها را در جعبه جاسازی می کند حس خوبی پیدا می کنم وقتی می بینم برخی جوان ها خوشحال و شاد شکلات می خرند حالا از یک نوتلا کوچک تا شکلات های کادویی به این نتیجه می رسم که همه چیزهای بیگانگان لزوما بد نیست مخصوصا اینکه ما مردمانی هستیم که روزهای عزا در تقویمان به روزهای شادمان می چربد ولی در عین حال باید مواظب چیزی به اسم "هویت" هم باشیم چیزی که خودمان داریم دلیلی ندارد از نمونه وارداتی اش استفاده کنیم مثلا امسال موقع کریسمس برخی مغازه ها را دیدم که کاج می فروختند من واقعا درک نمی کنم کسی کاج به خانه ببرد و کریسمس را با بچه هایش جشن بگیرد......

در هر حال عمر کوتاه و جوانی مثل باد می گذرد حیف است روزهای ارزشمندی که ادمها را به یاد همدیگر می اندازد و عشق ها را زنده می کند از کف داد هر چند که میراث بیگانگان باشد....


روزها مال تو شبهاش مال من

گل ها مال تو خارهاش مال من

شیرینی مال تو تلخی هاش مال من

باران مال تو خاک مال من

دنیامال تو....................................تو هم مال من!

نظرات 7 + ارسال نظر
هانیه سه‌شنبه 1 اسفند 1396 ساعت 15:19

ولنتاین یک بهانه است که به هم عشق و دوست داشتن رو یادآوردی کنیم با یک کادو و هدیه ولی دیگه نمیدونم چرا همه خرس می خرند؟

خرس عروسکی است که میشه در آغوش گرفت

بهروز دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت 15:40

اون فیلمهای سیاه وسفید اقتباسی از نمایشنامه های شکسپیر یکی هملت و دیگری شاه لیر هر دو ساخته گریگوری کزینتسف از تاثیر گذارترین وبهترین فیلمهایی هستند که تا حالا دیدم
دروو بر مهردادخان

درود به بهروز عزیز
از انجاییکه در شوروی سابق فیلم های تاریخی با سیاه لشگر زیاد و هزینه فراوان ساخته می شد این دو فیلم جدا فاخر و زیبا هستند بخصوص فیلم شاه لیر که واقعا بی نظیره. ...

سارای شنبه 28 بهمن 1396 ساعت 08:58

مقاومت در مقابل فرهنگهای دیگه با بدگویی کردن از اونها فایده نداره باید فرهنگ ما انقدر قوی باشه که خودش رو به جهان نشون بده . چه اشکالی داره که ما هم عید نوروز رو جشن بگیریم هم کریسمس رو . بهشرطی که اینقدر عید نوروز رو قشنگ جلوه بدیم که که غربیها هم علاقمند بشن عید نوروز رو جشن بگیرند. مثل هم چین و ژاپن خیلی از غربیها به فرهنگ چینی ها و یا ژاپنی ها علاقمند شدند

درسته....
ولی من فک می کنم نباید افراط کرد گرامی داشت کریسمس خیلی با فرهنگ ما سازگار نیست.....

عطیه شنبه 28 بهمن 1396 ساعت 08:21

به به. روزسلام سلام . دلمون تنگولیده بود.
فکر میکنم ما ایرانیا یه تم فقط ما خوبیم داریم ک خوبه تعدیل بشه.

درود به عطیه خانم
همان طور که گفتی این جمله"هنر نزد ایرانیان است و بس!" دست از سر ما بر نمی داره

مهسا جمعه 27 بهمن 1396 ساعت 23:29

موافقم! این یه جور تبادل فرهنگ هست، و‌چقدر خوبه که نکات مثبت رو بگیریم و انقدر روی خوبی های فرهنگ خودمون کار کنیم که بتونیم جهانیشون کنیم.

فرهنگی می تونه غالب باشه که بزرگترین نیاز انسان یعنی آزادی و آزاد زیستن و حق انتخاب در ان لحاظ شده باشد...

Nahid پنج‌شنبه 26 بهمن 1396 ساعت 17:19 http://rooznegareman.blogsky.com

صد در صد با همه حرفاتون موافقم. ولنتاینتون مبارک

والنتاین شما هم مبارک ناهید خانم

نیلوفر اقبال پنج‌شنبه 26 بهمن 1396 ساعت 11:19

نمی‌خواهم به دور خانه‌ام دیواری بکشم و پنجره‌هایم را بپوشانم. دوست دارم تمامی فرهنگ‌های جهان با آزادی کامل به خانه‌ام بوزند. اما نمی‌گذارم زیر پایم را سست کنند.
گاندی/.

مفهوم پست را به زیبایی توصیف کردید.....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.