داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

دلیل تغییر سبک زندگی چیست!؟....

  

 

مسئله ای که اخیرا در عرصه فرهنگی مورد بحث و صحبت است تغییر سبک زندگی است ....بعضی رفتارها لااقل در بین اقشاری از مردم بخصوص جوانان رواج یافته که برخی ان را ناهنجاری میدانند مثلا نگهداری حیوانات خانگی مثل سگ و گربه رایج تر از قبل شده پوشش جوانان تغییر یافته و باز هم رو به تغییر است امار عجیبی از تعداد جوانان تهرانی  که در خانه های مجردی زندگی می کنند.....

از انجاییکه ما معمولا برای یافتن علت مشکلاتی از این دست بلافاصله به یاد توطئه فرهنگی غرب می افتیم! جواب برای برخی کاملا روشن است و این راحت ترین و دم دست ترین استدلال است  ولی من معتقدم گرچه تاثیر فرهنگ غرب  در تغییر سبک زندگی نه تنها در ایران که در همه جهان موثر است ولی علت اصلی تغییر سبک زندگی دلایل موثر دیگری دارد.....

مثلا چرا استفاده از حیوانات خانگی بخصوص سگ و گربه که چندان با فرهنگ ما سازگاری ندارد رایج شده....اگر نگاهی به امارها بیندازید جواب واضح است بین چهار تا شش میلیون دختر در کشور وجود دارد که تقریبا به مرحله تجرد قطعی رسیده اند  از ان طرف میلیون ها پسر جوان هم هستند که یا نمی توانند و یا نمی خواهند ازدواج کنند بسیاری از این دختران تحصیلکرده هستند و استقلال اقتصادی دارند و مجبور نیستند مثل گذشته در خانه پدری بنشینند و منتظر شوهر باشند انها مستقل شده اند استقلال اقتصادی دارند و یک الگوی جدید از زندگی مجردی شکل گرفته که برخی از انها برای پر کردن تنهایی خودشان حیوانات خانگی مثل گربه و بخصوص سگ های خانگی  را در خانه نگهداری می کنند که در همه جای دنیا هم رایج است در دنیای مدرن ادمها هم درونگراتر شده اند و هم دیرتر به دیگران اعتماد می کنند و ترجیح می دهند یک سگ باوفا همدم انها باشد تا ادمی که مرتب ارامش انها را به هم بزند باز هم تاکید می کنم من در مورد درست بودن یا غلط بودن قضاوتی ندارم ....

پوشش تغییر یافته و باز هم در حال تغییر است البته نمی شود انکار کرد که  بخشی این تغییر ناشی از تاثیرات فرهنگی بیرونی است ولی اگر قرار بود پوشش ما ادمها تغییر نکند مثل دوران غارنشینی برای پوشش خودمان همچنان از برگ استفاده می کردیم! سبک زندگی تغییر کرده اشتغال زنان بیشتر شده و البته میل به ورزش و تحرک در زنان بیشتر شده واین  در تغییر پوشش موثر بوده یکی از مقامات کشور خاطره ای تعریف می کند که اول انقلاب یکی از مسئولین در وزارت خانه اش استخری ساخته بود که خودش و کارمندانش از ان استخر استفاده می کردند ان زمان بسیاری از افراد با تمسخر و بدبینی با این مسئله برخورد می کردند یعنی حتی شنا در استخر ان هم توسط مردان امر پذیرفته شده ای نبود! و طبعا همراه با این تغییرات در نحوه زندگی پوشش هم عوض می شود....

امارها می گوید حدود 30 درصد از جوانان تهرانی در خانه های مجردی زندگی می کنند که از این عامل بعنوان یک اسیب اجتماعی یاد می شود بگذارید خاطره ای در این رابطه بگویم....کارگری داشتم که یک جوان 30 ساله بود او می گفت ما چهار برادر هستیم که از 25 تا 35 سال با پدر و مادرمان در یک اپارتمان 80 متری زندگی می کنیم ان چیزی که ایشان از زندگیشان در ان اپارتمان کوچک توصیف می کرد یک جهنم در ذهن ترسیم می شد ....چهار مرد بزرگ و بالغ هر کدام با سلیقه ها و نظرات مختلف..... بالاخره ادمها وقتی از یک سنی بالاتر می روند یک حریم خصوصی هر چند کوچک و محدود نیاز دارند مثلا می گفت من و سه برادرم صبح زود از خواب بیدار می شویم که سرکار برویم صبح ها انچنان عجله داریم و چوب لباسی شلوغ است که بسیاری اوقات لباس های همدیگر را پوشیده و با عجله کفش های یکدیگر را پوشیده و به سرکار می رویم! مرتب هم در خانه دعوا داریم حالا از کانال برنامه های تلویزیونی تا صف توالت!....و چون ما چهار برادرنمی توانیم یا نمی خواهیم ازدواج کنیم پدر و مادرم به ما التیماتوم داده اند که تا اخر سال فرصت دارید که یا ازدواج کنید یا برای خودتان خانه ای بگیرید و از اینجا بروید و ما دیگر اعصاب و انرژی نگهداری از شما را نداریم و چون ما هم نمی توانیم یا نمی خواهیم ازدواج کنیم به دنبال خانه مجردی هستیم.....سابق خانه ها بزرگ بود سبک زندگی ها اجتماعی تر بود بچه ها زود ازدواج می کردند و از خانه پدری می رفتند ولی الان هم فضاها فرق کرده و هم روحیه ادمها و همین زندگی مجردی لااقل بخشی از ان امار درشت را توجیه می کند یعنی لزوما اینگونه نیست که کسی که در خانه مجردی زندگی می کند یک زندگی غیر اخلاقی دارد سن ازدواج بالا رفته و گاهی دیگر زندگی با پدر و مادر برای برخی جوانان امکان پذیر نیست.....

مثلا فست فود را یک غذای غربی می شناسند شما اگر فیلم عصر جدید چارلی چاپلین را ببینید متوجه می شوید که فست فود یک غذای غربی نیست بلکه بخاطر محدودیت های زندگی دوران صنعتی بوجود امده کارگران صبح تا شب در کارخانه ها مشغول کار بودند و فقط فرصت کمی برای غذا خوردن داشتند در ضمن فست فود در اغلب موارد نسبت به غذاهای سالم و سنتی ارزان تر است یعنی طبعا یک فلافل یا سمبوسه از یک پرس چلوکباب یا دیزی ارزانتر است یعنی همبرگر یا سمبوسه یا هات داگ به این دلیل جای خودش را در جوامع امروز باز کرده که در عین ارزانی تهیه ان راحت و خوردن ان هم زمان کمتری می خواهد که با محدودیت های انسان گرفتار امروز سازگار است گرچه انسان را بیمار کرده است.....

اخیرا امار جالبی از بی بی سی دیدم که می گفت چهل درصد جوانان زیر سی و شش سال ژاپنی اعم از دختر و پس باکره هستند و هیچ تجربه جنسی نداشته اند اگر این امار در کشور ما باشد زیاد عجیب نیست چون رابطه جنسی در یک کشور اسلامی یک پروسه قانونی عرفی و شرعی دارد که طبعا برای بدون اشکال بودن باید در کانال های شرع عرف و قانون قرار بگیرد ولی در کشور ژاپن که یک کشور مدرن با ازادی جنسی است و طبعا این محدودیت ها وجود ندارد این امار بسیار عجیب است با جوانان ژاپنی در مورد علت عدم تمایل رابطه با جنس مخالف پرسیده شد که استقلال و فرد گرایی و عدم اطمینان به افراد را از دلایل اصلی می دانستند و همچنین فشار برای ترقی و ارتقا شغلی انچنان در انها زیاد بود که نه تنها ترجیح می دادند که تنها زندگی کنند که تمایل به رابطه جنسی را هم در انها کاهش داده بود که این دلایل بیشتر از اینکه فرهنگی باشد به نظر می رسد ناشی از فشار زندگی مدرن است.....

بسیاری از چیزهایی که ما نمی پسندیم و از انها خوشمان نمی اید غربی نیستند بلکه جزیی از یک زندگی مدرن هستند منتها چون غرب به دلایلی تاریخی از ما جلوتر بوده زودتر به انها رسیده برای همین ما انها را غربی می دانیم من در مورد خوب بودن یا بد بودن درست بودن یا غلط بودن قضاوتی ندارم قطعا بسیاری از ارزشهای مدرن از ارزشهای ما بهتر است و صد البته بلعکس البته من منکر تاثیر فرهنگ غربی نیستم شما اگر بخواهی یک فیلم سرگرم کننده خارجی ببینی به احتمال 90 درصد ان یک فیلم امریکایی و محصول هالیوود خواهد بود همه بچه های جهان کارتون های والت دیسنی و باب اسفنجی را دوست دارند که این محصولات فرهنگی قطعا بر فرهنگ جهانی تاثیر می گذارد ولی الزامات جامعه مدرن بر این تاثیرات غلبه دارد.....

البته عامل موثر دیگری هم هست که به اندازه همه این عواملی که گفتم موثرتر و مهم تر است....گاهی پشت یک سبک زندگی یک "اعتقاد" هست اگر ان اعتقاد پابرجا باشد ان سبک زندگی در همه زمان ها و مکانها یعنی چه برای انسان امروز چه برای ادم هزار سال اینده و چه در زمین چه در کره ماه و چه در کره مریخ ان سبک زندگی محکم و استوار پابرجا خواهد ماند ولی اگر بنا به دلایلی ان اعتقاد  که پشتوانه ان سبک زندگی است رو به ضعف رود  ان سبک از زندگی هم تدریجا دستخوش تغییر می شود.....

نظرات 5 + ارسال نظر
مرمری سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 04:58

داداش گلم ، میخونمتااااااا،ولی نظر نمیزارم ، تلگرامت بد عادت کرد منو واسه نظر سنجی، اتفاقا دیروز مهمون بودیم جایی در مورد همین مجردی زندگی کردن صحبت میکردیم، تو فامیل ودوستان پسرای مجرد سن بالا زیاد شده ومادران خسته از ریخت وپاش وغذا پختن وظرف وظروف شستن، وهمگی درحال نق زدن بودن که دیگه نمیکشیم ، والبته بعضیها پسراشون رفتن جدا زندگی میکنن وکار مادرا بیشتر شده که ی خونه دیگه روهم باید تمیز کنن یا به بعضی کاراشون برسنبا آرزوی سلامتی واسه شما

درود به مرمری خانم
اینگونه نباشد که کانال تلگرام شما را از نظر گذاشتن باز بدارد
والا اینکه مادرها مجبور باشند خونه مجردی بچه شون را هم تمیز کنند این دیگه پدیده خیلی جالبیه

Samira دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت 01:47

خونوادم سنتی ان ولی همه تحصیل کرده
پدرم به تحصیلات اهمیت میده چون خواهر برادراش و خاله های منم همه تحصیل کردن عموهام از بچگی رفتن تهران و اونجا کار کردن هیچکدوم از پدرمادر کمک مالی نگرفتن
خود من به هیچوجه اجازه نمیدم زور سرم باشه اونام اخلاقم دستشونه برا همین گیر نمیدن بهمون اعتماد دارن خدایی
درکل اگه به من باشه همه دخترپسرا مث خارج باید زود مستقل شن که قوی باشن نه که همش مامانی باشن

باز هم شما خیلی خوش شانس بوده اید که خانواده با شعوری دارید اغلب دخترهابی مثل شما یک چنین شانسی برای مستقل زندگی کردن ندارند...

Samira جمعه 30 تیر 1396 ساعت 22:20

سلام منم تبریز مجردی زندگی میکنم و حتی تصورشم سخته واسم که بخوام باز برگردم به سمت زندگی با خونواده
البته چون از خیلی لحاظا اختلاف دارم با خونواده مثلا اونا زیادی قدیمی ان و سنتی فک میکنن خرافاتی ان ولی خودم دوس دارم فکرم آزاد باشه
تا حالا بجز چند بار تو این چند سال نشده که دیروقت بیام خونه اکثر روزای تعطیل خونم یا بمحض تموم شدن کارم میام خونه البته دوس پسرم دارم که خیلی پسر خوبیه اونم دقیقا مث منه البته
درکل حرفاتون خیلی به واقعیت نزدیک بود

درود به شما...
برام جالب بود که یک خانواده سنتی ان هم در شهری که شما زندگی می کنید به شما اجازه داده که مجردی زندگی کنید....

عطیه جمعه 30 تیر 1396 ساعت 13:56

سلامااا.
دقیقا این حرفت درسته که بعضی کارها خودش ب دنبال مدرنیته میاد.
به نظر من اینکه کسی حیوان خانگی داشته باشه یا تنها زندگى کنه با ازدواج سفید، خیلی مسائل عادى هستن اما چون با پیشینه یا اعتقادات مذهبی ما متفاوته، باعث تعجبه.
چقد برام خاطره استخر جالب بود. شاید ورزش چیز لوکسی ب نظر میرسیده، شایدم غیر مهم، هدا عالمه

درود به عطیه خانم...
فقط در مورد اون استخر بگم که ما حافظه ضعیفی داریم و البته سن ما هم به بعضی مسائل قد نمی ده مگر نه تغییرات اجتماعی از اول انقلاب تا کنون زیاد بوده و همچنان ادامه دارد....

حامی جمعه 30 تیر 1396 ساعت 13:12

چی بگم ...همش درست بود ... از اعتماد گرفته تا کم حوصله شدن ...کاش بقیه هم‌میفهمیدن

مشکل اینجاست که خیلی واقعیت ها درک نمی شود....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.