داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

حسرت....

 

 

اینجا یک شهر مهاجرپذیر است و طبعا با رنگین کمانی از اقوام مواجه ایم که هم جالب است و هم مشکلاتی دارد که در موردش می شود چندین پست نوشت که بماند برای بعد ولی یک مورد جالبش را اینجا می گویم....

یک خانواده هستند که از قدیم می شناسم و مشتری های خوبی هم هستند و اصالتا جنوبی اند دو پسر دارند که کاملا متفاوتند...پسر بزرگتر لهجه جنوبی دارد صورتی سبزه هم دارد و از هر نظر به پدرش که طبعا یک جنوبی اصیل است شباهت دارد ولی پسر کوچکتر کلا متفاوت است....او شاید شش هفت سال از برادرش کوچکتر باشد ولی از همه نظر فرق دارد چهره اش لهجه اش رفتارهایش کاملا به یک اصفهانی اصیل می ماند یعنی وقتی این دو برادر کنار هم می ایستند باورتان نمی شود که این دو برادرند این یکی کاملا اصفهانی است و ان یکی کاملا جنوبی و این نمونه جالب تاثیر محیط بر رفتار ادمها را نشان می دهد هر دو برادر هم کلا ادمهای نرمالی نیستند!  اولی اهل شیطونی است! و دومی هم کمی بیش از حد زرنگ تشریف دارند ولی از انجاییکه زرنگ ها معمولا عقب می افتند چون  به غلط خیال می کنند راه پیشرفت زرنگی و زیر ابی رفتن است زندگی پر ماجرایی دارد....

برادر کوچکتر ماهی یکبار با زنش برای خرید می امد فقط بگویم اخلاق خانم انقدر افتضاح بود که هر وقت برای خرید می امد با این که اشنا هم بودند یک بحثی با یکی از کارمندان درست می کرد و فوق العاده هم خریدشان بالا بود انقدر که پسره بی نوا التماس می کرد که این همه خرید غیر ضرور نکند که خانم توجهی نمی کرد و گاهی وقتی خریدشان تمام می شد  و می رفتند فردا چند نایلون از اجناس را پس می اورد و می خواست که ان را مرجوع کنیم....

تقریبا یکسالی پیدایش نشد از پدرش سراغش را گرفتم که گفت برایش یک کامیون خریده ام و توی بیابان روی ماشین کار می کند و همانطور که عرض کردم چون بیش از حد زرنگ است یکبار با کامیون بار قاچاق حمل می کند که توی راه ماشینش را توقیف کرده و کلا ماشین هم می رود و از کار بیکار می شود....

پدرشان واقعا مرد خوبی است ولی این دو پسر او را به خاک سیاه نشاندند مثلا یک خانه بسیار بزرگ در جایی واقعا عالی داشت که عاقبت خانه را فروخت و خرج شیطونی های پسر اول و ندانم کاری های پسر دوم کرد و ثروتش از بین رفت....همین پارسال پسر دوم را بعد از یکسال دیدم موهایش ریخته بود ولی سروحال و شاداب بود چون با یک زن جدید امده بود! .....وقتی داخل دفترامد که چک بدهد  جریان را جویا شدم که گفت از دست بد اخلاقی ها و ناسازگاری های زن اولم خسته شدم و عاقبت از هم جدا شدیم  و این یکی را گرفته ام او پرستار است هم درامد خوبی دارد هم از خانواده ای اصیل است که البته با همان برخورد کوتاهی که داشتم انصافا از هر جهت خیلی بهتر از زن اول بود  چند باری با او برای خرید  امد که می دیدم جدا تفاوت محسوس است! بخصوص اینکه فوق العاده مودب و باشخصیت به نظر می رسید ....

همین امروز برای خرید امد البته با زن اول! کنجکاو شدم جریان را از او پرسیدم که گفت بعد از تقریبا یکسال که با زن دومم زندگی کردم خودش خواست که به خوبی و دوستانه از هم جدا شویم او بهانه اورد که به این نتیجه رسیده که برای تاهل ساخته نشده و می خواهد مستقل زندگی کند هر چقدرهم اصرار کردم فایده ای نداشت و بلاخره او را طلاق دادم مادرم هم گفت بهتر است بروی با همان اولی زندگی کنی چون او هم تنهاست و هنوز شوهر نکرده من هم دوباره با زن اولم ازدواج کردم اخلاقش خیلی بهتر شده و الان هم باردار است ....من هم البته با او کمی شوخی دارم بهش گفتم انچنان بلایی سر دختر مردم اوردی که کلا قید تاهل را زد!  اهی کشید و گفت: اصلا مفهوم و معنی زندگی را توی همان یکسال فهمیدم زن خیلی خوبی بود و زندگی خیلی  خوبی هم داشتم و واقعا هم عاشقش  بودم ولی هر چه اصرار کردم با من نماند....حسرت و درد کاملا در چهره اش نمایان بود.....گاهی حسرت خیلی دردناک است ولی چه می شود کرد گاهی کاری از دست ما ساخته نیست....

نظرات 8 + ارسال نظر
فریبا دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 14:24

من مدتی که فرانسه بودم همچین چیزی که شما می گین ندیدم بر عکس به نظرم ملت متمدنی اومدن حتی فرانسوی هایی که کانادا بودن مردمان خوبی بودن حداقل این بود که به فرانسوی بودنشان افتخار می کردن که این نشونه عزت نفس یک ملته.اصلا این چیزی که شما می فرمایید در موردشان صدق نمی کنه خوبه وقتی در مورد ملتی صحبت می کنم با احتیاط بیشتری صحبت کنیم.

والا بنده قصد توهین به ملت فرانسه را نداشتم!در ضمن تا به حال فرانسه هم نرفتم اگه به جواب کامنت خوب توجه کنید جواب من طنز آمیز بود

نفس سین دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 12:59

ممنونم
اما واقعا این مسئله منو اذیت میکنه
میدونم مثال خوبی نیست اما آقایون وقتی ماشین یا موتور میخرن سعی میکنن بهترین رو بخرن و بعد هم بهترین وسایل جانبی رو براش بخرن و هر روز بهش برسن و نونوارش کنن و ...
اما به زن هاشون اینقد نمیرسن.... بیشتر از لحاظ روحی متاسفانه

صد البته که این گفته درمورد همه مردا مصداق نداره

همانطور که گفتی قطعا عمومیت نداره....چی بگم والا!

نفس سین دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 09:51

میخواست عرضه به خرج بده و زن خوب رو نگه داره

مردها بیشترشون بهترین رو میخوان اما حاضر نیستن برای داشتنش تلاشی بکنن یا برای موندنش..
هیع
همین دیروز درمورد خانم هایی از دوست و آشنا و فامیل حرف میزدیم که به همین خاطر طلاق گرفتن...

زن ها بعد ازدواج باید عوض بشن اما مردها توقع دارن زن ها باهاشون کنار بیان...

شوهر منم بعد 6 سال هنوز حاضر نیست بعضی رفتاراش رو عوض کنه...
زندگی مجردی من با الانم خیلی فرق میکنه و متاسفانه باید بگم اکثرا منم که باید از "زندگی کردن" بگذرم...
متوجه هستین که
اما شوهرم میخواد همچنان خوشی هاش رو داشته باشه...
منم اتفاقا موافقم که مرد خوش بگدرونه اما فقط در وقت آزادش نه که وقتی رو که باید برای زندگی و زن و بچه صرف کنه صرف خوش گذرونی و... کنه

ای بابا
سر دردودلم باز شد!!!
بهتره چیزی نگم

اتفاقا کامنت شما خوب و آموزنده بود.....ممنون

اعظم 46 یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 23:47

از قدیم گفتن مال بد بیخ ریش صاحب اون زن برا اون شوهر مناسب بوده که برگشتن به هم

والا چه عرض کنم.....زندگی و دنیا یه کم پیچیده است چون گاهی موارد متفاوت رو هم دیدم.....

رضوانه یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 12:11

اخلاق مهم ترین چیز در انتخاب یک شریک زندگی
گاهی واقعا اخلاق خوب باعث جوان تر شدن ادم در زندگی میشه.
ولی امروزه متاسفانه همه فقط ظاهر میبینن و اخلاق جز الویت اخر فکر کنم البته همه شعارگونه میگن اخلاق مهم ولی درانتخاب اول ظاهر میبینن و بس

دقیقا!

عطیه یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 08:13

آدم باید عاقبت کارهاش رو بپذیره. اگر با عاقبت اندیشی زندگی کنیم، اون موقع هست ک وقتی چیزی رو داریم، قدرش رو میدونیم، از دستم ک رفت، حسرت نمیخوریم.
1چیز جالب بگم درباره مهاجرا تو کانادا. از اونجایی ک کانادا کاملا شبیه ایرانهو بعضا از ما الگو برداری میکنن، برای کساییکه تازه مقیم اونجا میشن، دوره آشنایی با اقوام برگزار میکنن. چیزی ک در مورد ایرانیا تاکید میکنن اینه ک در حضور مردهای خانواده، نباید از خانمهای خانواده تعریف کنید
فرانسوی ها سختترین آداب رو دارن، خیلی باید باهاشون محتاط رفتار کنید، چینی ها هم راحتترین اقوام هستن. فقط نباید ب خداهاشون بی احترامی کنید

نه تنها کانادایی ها بلکه همه مردم دنیا باید بیایند از ما الگو برداری کنند چون ما ملت خیلی خوشبخت و کام روایی هستیم
والا توی فیلم های فرانسوی که من گاها می بینم یک زوج جلوی جمع انچنان همدیگر را در اغوش می گیرند و در هم می پیچند که ادم شاخ در میاره....کلا ملت بی ناموسی هستند که ایشالله همشون بروند توی جهنم

مرمری یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 03:14

عجب مردی بوده

درود به مرمری خانم

سمانه شنبه 2 اردیبهشت 1396 ساعت 22:41 http://sdra.persianblog.ir

عجب!
منفورترین ادمها در نزد من انسانهای بی نزاکت و بی تربیتن.
فکر نکنم زندگیش چنگی به دل بزنه .عامل بدبختیا جز خودشون هیچکس نیست

دقیقا....
ادم ها در ناکامی خودشون سهیمند وقتی کسی درست زندگی نمی کنه بالاخره تاوان اونو میده ولی گاهی هم از دست ما خارجه.....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.